ترسیده این قوم ضعیف روبرو از ما
وقتی که در میدان شنیده های وهو از ما
از مسجد و میخانه ترساندند مستان را
حال آنکه زاهد هم گرفته صد سبو از ما!
در پیکر این قوم پاکی نیست...باکی نیست!
بگذار بدروها بشویند آبرو از ما
این برگ های زیر پا افتاده، فریادند
بر ما گذر کن بشنوی راز مگو از ما
در دین ما خون، پاکی محض است، بسم الله
شمشیرهای تشنه از آنها، گلو از ما
روزی که عاجز می شود این حنجر از فریاد
ای خون! تو در جان قلم باری بگو از ما
* پیمان طالبی